"گاهی اوقات کائنات به شما طناب می اندازد." -بیل هاجز
هالی استیون کینگ بازگشت پیروزمندانه شخصیت محبوب کینگ، هالی گیبنی را نشان می دهد. خوانندگان شاهد تبدیل تدریجی هالی از یک گوشه نشین خجالتی (اما شجاع و اخلاقی) در آقای مرسدس به شریک بیل هاجز در Finders Keepers به یک کارآگاه خصوصی تمام عیار، باهوش و گاهاً سرسخت در The Outsider بوده اند. در رمان جدید کینگ، هالی تنهاست و در برابر یک جفت رقیب به طرز غیرقابل تصوری فاسد و به طرز درخشانی مبدل شده است.
وقتی پنی دال با آژانس کارآگاهی Finders Keepers تماس می گیرد و امیدوار است برای یافتن دختر گم شده اش کمک کند، هالی تمایلی به پذیرش پرونده ندارد. شریک زندگی او، پیت، مبتلا به کووید است. مادر (بسیار پیچیده) او به تازگی فوت کرده است. و هالی قرار است در مرخصی باشد. اما چیزی در صدای ناامیدانه پنی دال باعث می شود که هالی نتواند او را رد کند.
چند بلوک از جایی که بانی دال ناپدید شد، پروفسور رادنی و امیلی هریس زنده. آنها تصویری از احترام بورژوازی هستند: هشت ساله های متاهل، فداکار یکدیگر، و دانشگاهیان نیمه بازنشسته مادام العمر. اما آنها رازی نامقدس را در زیرزمین خانهشان که به خوبی نگهداری میشود و دارای ردیف کتاب است، پنهان میکنند، رازی که ممکن است مربوط به ناپدید شدن بانی باشد. و تقریباً غیرممکن خواهد بود که بفهمیم آنها چه کاری انجام می دهند: آنها باهوش هستند، آنها صبور هستند و آنها بی رحم هستند.
هالی باید تمام استعدادهای خارقالعادهاش را فرا بخواند تا در این شاهکار جدید و مهیج از استفان کینگ، از اساتیدی که به طرز تکاندهندهای پیچ خوردهاند، پیشی بگیرد.
من هرگز نتوانستم هالی گیبنی را رها کنم. او قرار بود یک شخصیت متحرک در آقای مرسدس باشد و به نوعی کتاب را دزدید و قلب من را دزدید. هالی همه اوست.» -استفان کینگ